۱۰ فیلم تاثیرگذار دفاع مقدس
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۱۵۰۲۶
به گزارش باشگاه خبرنگاران، دفاع مقدس و رشادتهایی که رزمندگان ایرانی در جبهههای نبرد حق علیه باطل انجام میدادند، نیاز به این داشت که توسط هنرمندان در قالبهای تصویر و فیلمهای سینمایی به نمایش دربیایند. پس هنرمندان ایرانی شروع کردند به ساخت فیلمهای سینمایی، تئاترهای مختلف و موسیقیهای مناسبتی تا گوشهای از این رشادتها را به نمایش بگذارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان، اما فیلمهای سینمایی به دلیل داشتن مخاطب عام در جامعه ایران مخاطبان و علاقمندان بسیاری داشت. در این گزارش میخواهیم تا ۱۰ فیلم موثر و مهم دفاع مقدس را برای شما معرفی کنیم.
آژانس شیشهایداستان این فیلم نه در جبهه و نه در زمان جنگ اتفاق میافتد. اما شاید بتوان گفت که این فیلم مهمترین فیلم دوران دفاع مقدس است. ابراهیم حاتمی کیا در فیلم سوالهای بزرگی میپرسد؛ سوالهایی که مردم سالها بود از خودشان میپرسیدند. این سوالها عبارت بود از آیا جنگ واقعا تمام شده؟ نسبت ما با جنگ چیست؟ چرا جنگیدیم؟ جنگ چطور ما را تغییر داد؟ و هزار و یک سوال دیگر. طرح کردن همین سوالها آژانس شیشهای را تبدیل میکند به فیلمی که ضروری بود و هنوز هم هست.
عقابهااین فیلم یکی از نخستین فیلمهایی بود که درباره جنگ تحمیلی ساخته شد. در سالهایی که مردم تشنه دیدن یک روایت از ایستادگی و مقاومت بودند، این عقابها بود که تمام سینماها را به اشغال خود درآورده بود.
ساموئل خاچیکیان که از کارگردانان حرفهای سینمای ایران بود، میدانست که چگونه باید مخاطب را جذب کرد. او این بار در سینمای جنگ این کار را انجام داد. حاصل آن هم شد پربینندهترین فیلم تاریخ سینمای ایران که با قیمت امروز بلیت، رقمی در حدود ۱۱۰ میلیارد تومان فروش کرد.
سفر به چزابهاین فیلم در روزهای اکران با انتقادهای منفی بسیاری همراه بود. بسیاری دوست نداشتند تصویری که از دفاع مقدس در ذهن خود داشتند را با تصاویر صریح این فیلم عوض کنند. اما رسول ملاقلی پور کارگردان این فیلم در آن تمام حرفهای خود را بیان کرده بود.
فیلم او با یک حالت پیچیده از ذائقه معمول سینمای ایران ساخت شده بود. این اثر بی رحمانه تلخی جنگ را به تصویر میکشید. بسیاری از منتقدان این فیلم در زمان اکران حالا بعد از گذشت سالها به طرفداران سفر به چزابه تبدیل شدند.
لیلی با من استفیلم خوش ساخت کمال تبریزی در قالب طنز به سراغ مسائل جنگ رفته بود و به همین دلیل هم مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت. فیلم سینمایی لیلی با من است با وجود نگاه طنز و منتقدانه، در ستایش ارزشهای دفاع مقدس ساخته شده بود و تصویری حقیقی از انسانهای خالص و صمیمی در جبههها را نشان میداد.
لیلی با من است آغاز مسیر ساخت فیلمهایی شد که بعدها در رده پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران قرار گرفتند.
بوی پیراهن یوسفجنگ که تمام شد، سینماگران دفاع مقدس فرصت بیشتری داشتند تا به مردم پشت جبهه و انسانهایی توجه کنند که از جنگ آسیب دیده بودند. ابراهیم حاتمی کیا در این فیلم انتظار انسانهایی روایت میکرد که جنگ بخشی از وجودشان را در تاریکی خود بلعیده بود.
این فیلم تلخ و انسانی بود و پایان آن هم بسیار تکان دهنده. علاوه بر این ها، موسیقی این فیلم هم یک شاهکار به حساب میآید که هیچگاه قدیمی نمیشود.
هور در آتشعزیزالله حمیدنژاد در این فیلم سفر معنوی یک پیرمرد برای رسیدن به پسر گمشده خود در نیزارهای مه گرفته مناطق جنگی را روایت میکرد و این فیلم همانند یک منظومه عرفانی بود.
قصه فیلم هور در آتش ظاهرا ارتباط مستحکمی با جنگ نداشت. اما حقیقت جنگ را در خود خلاصه کرده بود. برای همین هم نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد و هنوز هم بسیاری از منتقدان این فیلم را یکی از بهترین فیلمهای دفاع مقدس میدانند.
افقفیلم سنمایی افق یکی از هیجان انگیزترین عملیاتهای ایران در دریا را روایت میکرد. همین ویژگی باعث شده بود تا این فیلم جذابیت زیادی برای مخاطبان داشته باشد. اما هنر رسول ملاقلیپور این بود که هنگام روایت این داستان پرحادثه شخصیتهای ماندگاری را خلق و سیر تحول آنها را به خوبی نشان داد.
افق با تمام تلاشهای تکنولوژیکی که برای زیباترشدن آن انجام شد نشانگر بلوغ سینمای دفاع مقدس بود.
دیده باناین فیلم هدیهای بود که ابراهیم حاتمی کیا در سنین جوانی خود به سینمای دفاع مقدس ارائه کرد. این فیلم نوع جدیدی از داستان پردازی را با خود داشت که به جای پرداختن به حوادث و درگیریهای بیرونی جنگ، دنیای درونی رزمندگان را روایت میکرد.
برای کارگردان دیده بان جنگ مقولهای بود که انسان را از زمین جدا میکرد و تا ملکوت بالا میبرد. در واقع این فیلم تلاش میکرد تا مفاهیم بلند را در قالب فیلم سینمایی به مخاطبان ارائه کند.
کانی مانگاشاید هیچ کدام از فیلمهای ایرانی به اندازه کانی مانگا با استانداردهای جنگی مطابقت نداشته باشند. سیفالله داد در این فیلم برای نخستین بار از تجهیزات نظامی بزرگ استفاده کرده بود، داستان آن ریتم جذابی داشت و درگیریها واقعی به نظر میرسید. اکران این فیلم نیز مانند خودش استثنایی بود چراکه ۱۵ سال به طور پیوسته بر روی پرده سینماها بود.
پرواز در شباثر تماشایی رسول ملاقلی پور سرآغاز گونه جدیدی از فیلمهای دفاع مقدس بود، فیلمهایی که به جنگ از منظر حماسه و عرفان نگاه میکردند. فیلم پیوندهایی بین متنی روشنی با حادثه کربلا داشت و این تفسیر از دفاع همان چیزی بود که مخاطبان در آن سالها به دیدن آن علاقه داشتند. این فیلم به قدری موثر بود که بعدها بسیاری از کارگردانان در فیلمهای خود از سبک فیلم پرواز در شب استفاده کردند.
منبع: الف
کلیدواژه: فیلم های سینمای سینمای ایران دفاع مقدس سوال ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۱۵۰۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابهایی که اگر فیلم شوند، پرفروش میشوند
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شدهای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، میشناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتابهای متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی میتوان این کتابها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه میخوانیم:
خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی میتواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟
ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوانها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیتها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانمهایی که مشکلات و مسائل زندگی شان تقریباً شبیه آنها است، کمک میکند. کلاً قصه گویی ما ایرانیها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئلهای پیشآمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم میتوانی همان راه را بروی و موفق شوی.
الگویی برای زنان امروز
زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمیداند که دقیقاً از خودش چه میخواهد. دلش میخواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش میخواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش میخواهد یک مانکن باشد ... نمیداند چه میخواهد و به همین دلیل هر دری را میزند تا ببیند کدام یک از این جنبهها میتواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آنها از این جهت که این راه را نشان میدهد و الگویی میشود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.
کیفیت کتابهای منتشر شده در این زمینه چگونه است؟
آن چنان نیست که انتظار میرود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژهها و زندگیهایی که بازتاب داده میشود، کتابها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش میروند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق میکنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقتهایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتابهای این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانوادهها باعث میشود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش میخواهد بنویسد همین منجر میشود به کتابسازی.
حجم کار زیاد است و همه دلشان میخواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کردهاند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همینها دست به دست هم میدهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.
ضربه به ادبیات پایداری و کتابهایی که طعم و نمک ندارند
این کتاب سازیها چه آسیبی میزنند و در مقابل چه کار باید کرد؟
دلم میخواهد به نهادها و ارگانهای مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزهی ادبیات و بحثهای رسانهای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهادها و ارگانها و سازمانهایی خوردیم که دلشان میخواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتابها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتابها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب میزنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتابهای حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رستههای نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیهی نهادها و ارگانها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...
این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بیروح هستند و طعم و نمک ندارند.
نظرتان درباره جایزهها چیست؟
جایزهها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسندههاست اما عملاً جایزهها برای کتابهای سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب مینویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ میکنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!
این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسندههایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمیگیرد.
اعتبار جوایز به آثاری است که بر میگزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشتهاند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح میدهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.
یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگانها هیچ نیازی نیست؟
این حمایتها و احساس تکلیفهای نادرست باعث شده ما با لشکری از آدمها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بیدر و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا میسوزد و احساس میکنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمیشناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر میکنند نویسنده شدهاند. نویسندهای که رمان نخوانده و ادبیات و سبکها و اصلاً جریانات ادبی را نمیشناسد، چطور میتواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟
قلمهایی که نیاز به رشد دارند
این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمیشود. اما این اتفاق دارد میافتد و کرور کرور از این مدل آدمها میآیند و کتاب مینویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح میشوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمیشود. این درد هم دامنگیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسندهها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمانهای خوانده شدهشان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!
طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه میکنند نباید منتظر کتابهای مانا و تأثیر گذار باشیم.
مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتابهای ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتابها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟
این را باید از کارگردانها و سینماگران و تهیه کنندهها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و میتوانند سرمایهشان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلمهایی که ساخته میشود استقبال میکنند.
چه طور میتوان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟
سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمیداند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهمتر است. کتابهای خوب دفاع مقدس کارهای آمادهای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنههای نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتابها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژهها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخشاش شاید بحث همین رسانهها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکردهاند تا گفتوگویی بین نویسنده و فیلمنامهنویس یا تهیهکننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیهکننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفتوگویی بین این دو گروه برقرار نمیشود.
به هر حال برای بسیاری از کارگردانها و تهیه کنندهها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتابهای دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان میتوانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلمهای خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگهای خلاقانه و با صحنه پردازیهای فکر شده توانستهاند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.
انتهای پیام/